من و زندگی در ایتالیا

حرفهای دوستانه

من و زندگی در ایتالیا

حرفهای دوستانه

دوباره می نویسم

سلام و دورود به همه شما دوستای عزیزی که در این مدتی که نبودم با پیام های محبت امیزتون حال من و پرسیدید و از من خواستید دوباره به دنیای وبلاگ نویسی برگردم . بعد از مدتها دوری امشب دوباره تصمیم گرفتم بنویسم . 

تواین مدت خیلی کارها انجام دادم  . کلاس زومبا ثبت نام کردم و دو بار در هفته  و به قول گفتنی می روم GYM . کلاس زبان ایتالیایی هم می رم و خلاصه کلی سر خودمو اینجا شلوغ کردم . کلی هم دوست جدید پیدا کردم .  سعی می کنم مرتب بیام و روزمره گی هامو اینجا دوباره ثبت کنم . خیلی هم خوشحال می شم که دوستای سابق مو اینجا دوباره ببینم و دوستای جدیدی هم پیدا کنم . 

موهامو کوتاه کردم

سلام به همه شما دوستای گلم .

سرانجام تونستم بیام و این پست و کامل کنم .اخه لب تاپ م چند وقتیه ناخوشه و نمی تونه منو یاری کنه در ثبت وقایع

.امیدوارم بتونم زودتر رو براهش کنم و از خدماتش بهره ببرم .الان هم لب تاپ همسر و برداشتم تا بتونم به اینحا سری بزنم .راستش اصلا با هیچ کامپیوتر دیگه ای راحت نیستم و نمی تونم کار کنم .شاید هم زیادی تنبلم وشاید هم نمی خوام ردی ازم به جا بمونه .


اینجا دیگه هوا حسابی سرد شده و دور و اطراف ما حسابی برف اومده ولی در شهر ما هنوز خبری نیست .همین الانش هم من دارم قندیل می بندم چه برسه به اینکه برف هم بیاد ولی بدم هم نمیاد خانوادگی کمی برف بازی کنیم .


راستش توی این سرما خشک کردن موها برام شده بود یه دردسر مخصوصا اینکه عسل خانم هم موهاش بلنده و من باید از موهای هر دومون مراقبت کنم و این خانم خوشگل من زیاد نمی تونه از موهاش مراقبت کنه و می دونم که از دختر بچه ها و دانش اموزها توی این سن  و سال نمی شه زیاد هم انتظاری داشت .


تصمیم گرفتم با تغییر فصل هم یه تغییری در ظاهرم بدم و صد البته هم برای سریع خشک کردن موهام بعد از حمام .البته قبلش باید بگم هر سال که میریم ایران یه سر ارایشگاه می روم و دستی به موهام می کشم و کارای مربوط به استایل مو رو در اونجا انجام میدم ولی اینبار ترجیح دادم اینجا هم برم سلمونی و موهامو کوتاه کنم . یه روز با اقای همسر هر دو رفتیم سلمونی .چه حالی می ده زن و شوهر با هم برن یه جا موهاشون و کوتاه کنن . برعکس و.ط.ن.که هر کی باید می رفت سلمونی مخصوص خودش . 

این جایی که ما رفتیم یکی از سلمونی های نسبتا معروف شهرمون هستش و اینجا دوست دارم یه چیزی رو براتون توضیح بدم شاید گفتنش جالب باشه .

اینجا دو نوع سالن ارایش و زیبایی وجود داره یکی همون سلمونی ها هستند که کارای مربوط به رنگ و مش و سشوار مو و کوتاهی و........و کلا همه موارد مربوط به مو رو انجام می دن و هم خانمها و اقایون می تونن اینجا کار کنن ویه جای دیگه هم هست که در واقع بیوتی سنتر هستش و کارای مربوط به ارایش صورت و اپیلاسیون و کارای ناخن و ...........رو انجام می دن ولی من تا حالا از این مورد دوم در اینجا استفاده نکردم .چون خودم یکم سر رشته ارایشگری رو بصورت خدادادی دارم و کارای خودمو از اپیلاسون گرفته تا برداشت ابرو و اصلاح صورت و میکاپ و رنگ مو و ......انجام میدم البته خیلی حرفه ای نیستم ولی کارامو  را ه می اندازه وراستش زورم میاد برم بیوتی سنتر چون قیمت خدماتشون هم خیلی گرونه و نمی خوام پول زور ودم به قولی .و اینجوری کلی از هزینه های جانبی مون کاسته می شه 


  

ادامه مطلب ...

اینجا خودم رئیسم

امروز اینجا هوا سرد و بارونیه و منم از شب قبل تصمیم گرفتم خونه بمونم  .گفتم یه کم ایتالیایی بخونم و خونه رو مرتب کنم .کلی هم لباس شستم و پهن کردم بیرون و هی از پنجره نگاه می کنم که با شروع اولین قطره های بارون برم اونا رو جمع کنم  و  بیارم تو. 

واقعا نمی دونم چرا بعضی وقتها انجام امور خونه و خونه داری اینقدر بهم ارامش میده . می تونی وقتتو تنظیم کنی و با خواب کافی در صبح تو ساعت مورد نظرت بیدار بشی و به همه امورت هم برسی .غذای تازه و گرم و حاضر کنی و کلی هم وقت داری برا رسیدن به سر و وضع ت و انجام کارای دلخواهت .ورزش کنی و بدنت و رو فرم بیاری یه ماسک مو به موهات بزنی و صورتت و جلا بدی .

  

ادامه مطلب ...

عیدی کریسمس

این هوا هم که حسابی دیوونه بازی در اورده صبح که از خونه میاییم بیرون سرده و یه سوزی میاد که نگو .تازه اسمون هم  ابریه و شروع می کنه به باریدن .بعد از یکی دوساعت خورشید خانم با ناز و عشوه فراوون میان برا خود نمایی و چارقد افتابیشون و پهن می کنن که بیا و ببین . منم از پشت شیشه اتاق کارم هی بیرون و نگاه می کنم و هی حرص می خورم که چرا تو این هوای خوب به جای قدم و زدن و راه رفتن و انجام امور مورد پسند دلم باید بشینم اینجا .

حالا جای شکرش باقیه که جناب پروفسور بد اخلاق هنوز از Germani برنگشتن و هیج کس هم از تاریخ برگشتن شون خبر نداره .حالا فقط کافیه پام و بزارم بیرون و مثلا برم از مارکت یه شیشه اب بخرم .فوری سر و کله اش پیدا میشه .اه اه. 

اینجا من دقیقا مثل آفتاب پرستا شدم .افتاب که باشه روحیم میشه توپ توپ ولی با اومدن ابر و هوای سرد ، افسردگی میاد سراغم ودل و دماغ هیچ کاری و ندارم .حالا اینجا هم که دیگه از این به بعد همش بارونی و ابریه و سرد ه. مخصوصا اخر هفته ها .

البته لذت پوشیدن لباس های رنگی زمستونی با اون رنگای شاد هنوز برام خیلی جذابیت داره ولی سرمای توی خونه توی این فصل خیلی تو ذوقم میزنه . اخه نه اینکه اینجا قیمت سوخت و انرژی خیلی بالاست ،اصلا نمیشه چند ساعت پشت سر هم شوفاژها رو روشن گذاشت .

 

ادامه مطلب ...

خونه تکونی پیش از کریسمس

امروز کلی خوشحال شدم چون بعد از یه روز کاری پر مشغله اومدم دیدم وای چه خبره اینجا چند تا دوست جدید دیگه هم پیدا کرده ام . و از این بابت کلی به خودم می بالم .باید بیام به تک تکتون سر بزنم و ببینم اوضاع شما در چه حاله الان . راستش یکم این روزا سرم شلوغه .البته رئیس بد اخلاق و بد جنسمون برا یه کنفرانس تشریفشون و بردن Germani  و به قولی همگی نفسی کشیدیم از نبودنش باید بیام مفصل براتون تعریف کنم .یعنی اینقدر من بدشانس تشریف دارم که نگو ایران هم که بودم هر چی مدیر و معاون بد قلق و بد انق بود تو قسمت ما بود حالا اینجا هم یکی عین همونا نصیبم شده . دیگه واقعا باورم شده که اسمون مدیر و ریس و معاونین در تمام دنیا همین رنگیه ( سرشار از بدجنسی و بد اخلاقی ) . 

ولی من چون قبلا در وطن هم تجربه مدیران بدجنس رو داشتم الان اینجا دیگه خیلی بم بد نمی گذره  

راستی  می دونین که کریسمس نزدیکه و از الان باید به فکر کارای پیش از کریسمس هم بود و منم به عادت اینجایی ها باید یه خونه تکونی توپ انجام بدم و یه سری مختصر هم خرید کنم . 

امروز عصر رفته بودم بیرون دیدم وای چه خبر شده از الان .فروشگاههای کوچیک و بزرگ عزمشون و جزم کردن برا خالی کردن جیب مردم . حتما براتون یه پست توپ می نویسم در این مورد .